سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دلت را با اندرز زنده ساز [امام علی علیه السلام ـ در نامه اش به پسرش امام حسن علیه السلام ـ]
عاشقانه
درددل
  • نویسنده : امید:: 86/4/5:: 12:28 صبح
  • دستم نه،

    اما دلم به هنگام نوشتن ِ نام ِ تو می لرزد!
    نمی دانم چرا

    وقتی به عکس ِ سیاه و سفید این قاب ِ طاقچه نشین

    نگاه می کنم،

    پرده ی لرزانی از باران و نمک

    چهره ی تو را هاشور می زند!

    هم خانه ها می پرسند:

    این عکس کوچک ِ کدام کبوتر است،

    که در بام تمام ترانه های تو

    رد ِ پای پریدنش پیداست؟

    من نگاهشان می کنم،

    لبخند می زنم

    و می بارم!
    حالا از خودت می پرسم!

    آیا به یادت مانده آنچه خاک ِ پُشت ِ پای تو را

    در درگاه ِ بازنگشتن گِل کرد،

    آب ِ سرد ِ کاسه ی سفال بود،

    یا شورآبه ی گرم ِ نگاهی نگران؟

    پاسخ ِ این سؤال ِ ساده،

    بعد از عبور ِ این همه حادثه در یاد مانده است؟

    دلم تنگه خیلی دلم هوای یه بارون و داره 


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    سن ازدواج
  • نویسنده : امید:: 86/4/5:: 12:18 صبح
  • سن ازدواج
    عوامل موثر بر سن ازدواج



    ((عوامل موثر بر سن ازدواج)) عنوان تحقیقى است که خانم فاطمه برهانى به انجام رسانده است. این تحقیق که در دو قسمت تقدیم خوانندگان محترم خواهد شد آن دسته از عوامل جسمى ـ روانى, اجتماعى- فرهنگى, اجتماعى- اقتصادى و نیز اجتماعى- فرهنگى- اقتصادى که در ازدواج از نظر شرایط سنى تإثیر مى گذارد را مورد بررسى قرار مى دهد. آنچه در این قسمت مى خوانید شامل دو بخش نخست مى گردد. دو محور بعدى و نیز منابع تحقیق را در قسمت بعد خواهیم آورد. ان شإ الله. لازم به یادآورى است این مقاله توسط مرکز پژوهشهاى بنیادى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى تهیه شده است و در اختیار مجله قرار گرفته است.


    مقدمه ازدواج یکى از اساسى ترین و در عین حال حساسترین مراحل زندگى انسان به شمار مى رود. انسان بنابر سرشت و ماهیت وجودى خویش و وابستگى به غیر در پاسخ به نیازهاى درونى و بیرونى خود همواره از فردگرایى گریزان بوده است. حتى انسان بدوى نیز بى نیاز از زندگى مشترک(خانوادگى و گروهى) نبود. ازدواج اصلى ترین و عالى ترین نمود این پاسخ است و مظهرى از قانون گروه گرایى اوست.(1) از دیدگاه جامعه شناسى, ازدواج یک قرارداد اجتماعى و ضامن بقاى نسل انسان است و آرامش و امنیت در یک جامعه, نتیجه ازدواج سالم و محیط آرام بخش خانواده است. از دید روانشناسى ازدواج یکى از بالاترین ترکیبات روانى را در بر دارد. از نظر پزشکى, بیشترین ضایعات انسانى و بیماریها, متوجه افراد مجرد است و سهم ازدواج در کاهش آن حائز اهمیت است. از نظر علماى اخلاق, ازدواج مى تواند از اشاعه فساد و فحشا و رفتارهاى ناپسندى که مى تواند پیامد مستقیم عنان گسیختگى غرایز جنسى باشد جلوگیرى کند و یکى از پایه هاى حفظ سلامت جامعه است. از دیدگاه اسلام, ازدواج ضمن دارا بودن همه ویژگیهاى لازم در حفظ روابط خانوادگى و اجتماعى و بقإ نسل و جلوگیرى از انحرافهاى مختلف, عبادت به شمار مىآید و راهى است که به کمال انسان منتهى مى شود. ازدواج در اصلاح کجرویهاى اجتماعى, تضمین بهداشت روانى, کاهش زشت رفتاریهاى اخلاقى, نقش تعیین کننده و بس مهمى دارد.(2) در مورد ضرورت امر ازدواج و اهمیت آن هیچ جاى تردیدى نیست, در اسلام به مسإله ازدواج خیلى اهمیت داده شده و براى آن مقررات خاصى تعیین شده است. ازدواج از نظر اسلام وسیله اى است که زن و شوهر در سایه آن با کمال آسایش و اطمینان به حقوق خود, در کنار یکدیگر زندگى مى کنند(3) و در دین سفارش اکید به این امر شده, بطورى که در میزان الحکمه آمده است: ((هنگامى که بنده اى ازدواج کرد نصف دینش کامل مى شود پس باید در نگهدارى نصف دیگرش تقواى خدا را پیشه کند.))7817 و همین طور, ((بنایى در اسلام محبوبتر و عزیزتر در نزد خداوند عزوجل از تزویج نیست.))7798. از نقطه نظر اجتماعى بدون تردید ازدواج واجد ارزش است و از آن جمله آداب اجتماعى است که در تمام جوامع بشرى آن طور که تاریخ نشان مى دهد تا به امروز متداول بوده و این خود دلیلى بر اینکه یک سنت فطرى است مى باشد.(4) آلن ژیرار(5) در اثرش ((گزینش همسر در فرانسه معاصر)) مى نویسد: ((در بین تمامى مراسم, آداب و حوادث اساسى حیات انسانى, ازدواج از اهمیتى بسزا برخوردار است: هم از نظرگاه فرد, هم از دیدگاه زیستى و هم از منظر اجتماعى, هیچ نهادىنیست که همانند آن جهانى و از نظر عنایت ثابت و پایدار باشد. از این رو هیچ نهادى همانند آن تحت تإثیر دگرگونیهاى اجتماعى قرار نمى گیرد.))(6) قطع رشته حیات یا ایجاد سد و مانع در قبال پیدایش حیات و متوقف ساختن سیر و جریان آن در هر مرحله اى که باشد برخلاف اصول حیاتى و قراردادهاى اجتماعى است که شرایع نیز آن را مذموم شمرده و مرتکب را بزهکار دانسته اند. تجرد و ترک ازدواج عملا سیر طبیعى حیات را در مراحل اولیه و استفاده از مواهب خلقت را به ناصوابى ممنوع مى دارد. ازدواج مسوولیتها و وظایف خطیرى را بر زن و مرد تحمیل مى کند که تکفل این مسوولیتها مستلزم فعالیتهاى ذهنى بیشتر است و طبعا با استفاده از این فعالیتهاى ذهنى, قواى روانى و عقلانى تقویت و در پرتو نیرو و رشد حاصله, استفاده بیشترى در امور حیاتى شده است. مرد یا زن مجرد را انگیزه اى براى استفاده از چنین نیروى ذهنى و روانى نیست.(7) با وجود اینکه امروزه همزیستیهاى آزاد زن و مرد در کشورهاى صنعتى رو به ازدیاد است ولى همچنان ازدواج به علت تإکیدى که عرف و سنت و دین و قوانین رسمى بر آن دارند مبناى اکثر قریب به اتفاق همزیستیهاست بخصوص اگر میل به فرزند آوردن وجود داشته باشد. به طور قطع مى توان گفت, هیچ جامعه اى نمى تواند در برابر ازدواج - یا پدیده اى که توزیع ژن را در آن تحت تإثیر قرار مى دهد, و از دیدگاهى بقاى نسل و تطور کمى و کیفى آن بدان مربوط است بى توجه ماند.(8) با توجه به تمامى تعاریفى که ذکر شد و با عنایت به اینکه ازدواج پدیده اى است اجتماعى و کاملا همه جایى و عمومى و داراى اهمیت بسیار و با وجود ضرورت قطعى آن, در هیچ کجا تإکیدى در خصوص سن ازدواج به عمل نیامده, جز در دین و قانون که حدنصابى وجود دارد ولى عملا سنین ازدواج بسیار متفاوت مى باشد. درست است که سن ازدواج به طور طبیعى به یک سرى عوامل بستگى دارد, ولى این عوامل در جامعه ما تحت تإثیر تغییرات و تحولات و شرایط اجتماعى و اقتصادى و تغییر و تحول در ارزشها و هنجارها, به یکباره بسیار زیاد مى شوند و انجام این وظیفه خطیر را دچار اشکال ساخته, گاه به صورت معماى لاینحلى درآورده و ازدواج به موقع جوانان را به تإخیر انداخته یا اصولا منتفى مى کنند. باید توجه داشت براى هر انسان, مخصوصا زن, سالهاى خاصى موعد گزینش همسر به شمار مىآید چنانچه این سالها سپرى شوند, به همان نسبت نیز شانس زوجیت از دست مى رود و چه بسیار دچار ((تجرد قطعى)) گردد. (9) مى دانیم براى اینکه ازدواج صورت پذیرد جوانان (خصوصا پسران) باید به بلوغ اقتصادى و اجتماعى برسند تا بتوانند ازدواج کنند. با نگاهى به آمار میانگین سن ازدواج دختران, مشاهده مى شود که, در سالهاى اخیر این میانگین به تدریج افزایش یافته است. این واقعیت نشان مى دهد که امروزه جوانان دیرتر به بلوغ اقتصادى و اجتماعى مى رسند و فاصله میان بلوغ جنسى عاطفى و بلوغ اقتصادى و اجتماعى آنها روز به روز بیشتر مى شود. و در این فاصله جوانان بلاتکلیف و سرگردان هستند. توجه به این نکته و از بین بردن موانعى که فاصله را افزایش مى دهند از ضروریات است. زیرا در این دوره بلاتکلیفى جوان و به تبع آن جامعه در معرض خطر قرار دارد و به نظر مى رسد نادیده گرفتن عوارض جسمى و روحى و روانى این تإخیر اصلا به صلاح جامعه اسلامى نباشد. در اینجا سعى داریم تا جایى که امکان دارد عوامل متعددى را که به نوعى بر سن ازدواج اثر مى گذارند و موجب افزایش فاصله و تزلزل در سن ازدواج جوانان مى گردند برشمرده و نشان دهیم.در این رابطه باید به این نکته توجه داشت که قشر جوان, قشر بزرگى از جامعه است که با اقشار دیگر در رابطه مى باشد و به عبارت دیگر چگونگى وضع آنها با چگونگى وضع دیگر افراد اجتماع رابطه مستقیم دارد و همینطور توجه به اینکه ما نمى توانیم به عامل سن در ازدواج به دید یک ضرورت مجرد و جدا از شخصیت فردى و امکانات اجتماعى و اقتصادى نگاه کنیم. طبقه بندى عوامل عوامل موثر بر سن ازدواج ارتباط نزدیکى با یکدیگر دارند و تداخل بین آنها اجتناب ناپذیر است ولى با وجود این در اینجا سعى مى کنیم عوامل مختلف را به 4 دسته طبقه بندى کنیم که عبارتند از: 1 ـ عوامل جسمى و روانى 2 ـ عوامل اجتماعى, فرهنگى 3 ـ عوامل اجتماعى ـ اقتصادى 4 ـ عوامل اجتماعى ـ اقتصادى ـ فرهنگى که هرکدام از این عوامل به نحوى بر سن ازدواج اثر مى گذارند و عمدتا موجب افزایش آن مى گردند. الف: عوامل جسمى و روانى موثر در سن ازدواج نقص جسمى ازجمله عواملى که در سن ازدواج جوانان موثر است و موجب نوسان این متغیر مى گردد ویژگیهاى جسمى جوان است. در بعضى موارد وجود نقص جسمى یا معلولیتهاى مختلف مانعى در راه ازدواج جوانان است که حتى گاهى منجر به تجرد قطعى مى شود و یا در بعضى موارد موجب تإخیر در سن ازدواج مى گردد. بارورى سن مناسب براى داشتن فرزند نیز ازجمله عوامل عمده در تعیین زمان ازدواج مى باشد. مى دانیم که سن ازدواج از لحاظ بیولوژیک به ویژه تإثیرى که بر شرایط زایمان مادر و وضع بدن نوزاد مى گذارد مسإله بسیار حساس و دقیقى است(10). مادران معمولا از 15 تا 44 سالگى قدرت بارورى دارند(11), ولى صاحبنظران فاصله سنى مشخصى مثلا 23 تا 28 سالگى را بهترین سن براى بارورى زن مى دانند. غالبا مشاهده مى شود که سنین خیلى پایین یا خیلى بالا عوارض نامطلوبى چه از نظر جسمى و روحى براى مادر و چه از نظر اجتماعى براى والدین به بار مىآورد. عوامل روانى وجود مشکلات روحى و روانى بسیار باعث مى شود که جوان نتواند به راحتى تصمیم به ازدواج بگیرد. تحقیقات نشان مى دهد, اکثر افرادى که حتى شرایط ازدواج برایشان فراهم است بر اثر اضطراب و ترسى که ناخودآگاه در وجود آنها نهفته است از ازدواج سرباز زده و بیشتر به نکات منفى و مسإله شکست در ازدواج فکر مى کنند(12). جوان از عدم موفقیت در ازدواج مى ترسد. او نمى داند که انتخاب او صحیح بوده یا نه و با چه کسى مى خواهد یک عمر زندگى کند, آیا قادر به درک یکدیگر خواهند بود؟ آیا در آینده مشکلى با همسر خود نخواهد داشت؟ آیا خانواده ها با هم سازگارى و هم سوئى خواهند داشت؟ آیا در تربیت فرزندان دچار مشکلى نخواهند شد؟ تمامى این عوامل موجب مى شود که یک نوع ترس از ازدواج در بعضى افراد که شخصیت ویژه اى دارند به وجود آید که بیشتر در اثر عدم آگاهى و شناخت است. ازجمله عوامل روانى دیگر که در رابطه, با سن ازدواج مى توان ذکر نمود افسردگى و تمایل به عزلت طلبى و گوشه گیرى است(13). افراد افسرده و عزلت طلب از دیدگاه روانشناسى از تیپ درونگرا هستند و از هرگونه معاشرت و مصاحبت و تماس و ارتباط با دیگران هراس داشته و پرهیز مى کنند که البته مى توان با درمان مناسب این حالت را از بین برد. ب: عوامل اجتماعى, فرهنگى موثر در سن ازدواج آموزش و آگاهى عامل دیگرى که در سن ازدواج موثر است, عدم آگاهى و آموزش لازم است, چه در مورد خانواده ها و چه در مورد خود جوانان. ناآگاهى والدین از ضرورت ازدواج به موقع فرزندان ازجمله عواملى است که بعضا باعث بروز پاره اى بى تفاوتیها(14) مى گردد که بیشتر در خانواده هاى محروم و کم سواد دیده مى شود, و یا مانع تراشیهاى بى موردى را موجب مى شود که عملا بر مشکلات ازدواج جوانان مى افزاید. اکثر جوانان در این نکته متفق القول هستند که خانواده ها به طور جدى و از طریق تعلیم و آموزش از ازدواج صحبتى به میان نمىآورند و فقط با گوشزد کردن ازدواجهاى ناموفق و یا به رخ کشیدن ازدواجهاى موفق در باب مسإله گهگاه سخنرانى مى کنند(15). پدران و مادران که عموما در اینگونه موارد آموزش ندیده اند طبعا نمى توانند راهنماى فرزندانشان باشند. هیچ یک از رسانه ها, برنامه هاى توجیهى در رابطه با ازدواج به موقع جوانان و نارسایى هاى موجود به علت تإخیر در ازدواج و حتى سختگیریهاى بى مورد خانواده ها و یا تشویق جوانان در مورد فوق ندارند. جوانان آموزش نمى بینند. پیش از ازدواج مسائل براى آنها شکافته نمى شود. در برنامه هاى درسى مطالب مناسبى براى تشریح زندگى خانوادگى گنجانده نمى شود و در سالهاى دبیرستان واقعیات زندگى را به جوانان آموزش نمى دهند تا در همان سالهاى جوانى آگاهیهاى لازم را کسب کنند و متوجه باشند که با کدام شخصیت بهتر مى توانند بیامیزند و کدام بعد منفى طرف مقابل را نمى توانند تحمل کنند تا بدین طریق بتوان از آرمانى سازى ازدواج جلوگیرى کرد.(16) اکثر جوانان اظهار مى دارند که تنها مسائل مادى مورد توجه آنها نیست بلکه باید به مسائل روحى آنان نیز توجه شود. جوان چون خود را نمى شناسد و آموزشى به او داده نشده است لذا نمى داند چه مى خواهد. معیارهاى او معیارهایى است که از طرف جامعه یا خانواده به او القا شده است. با توجه به اینکه ضرورت ازدواج به موقع براى جوانان و خانواده ها تشریح نشده و با توجه به عواقب این امر عدم آگاهى و آموزش لازم در اینگونه موارد از جمله عوامل موثرى است که در سن ازدواج جوانان اثر گذاشته و عمدتا موجب تإخیر آن مى گردند. تإثیرپذیرى جوانان از طرف دیگر تردیدى نیست که تجربه جوان از زندگى والدین و روابط زناشویى اقوام و اطرافیان, در نگرش او به مسإله ازدواج موثر بوده و هرگونه بدبینى, در اقدام جوان به ازدواج(17), تإثیر خواهد داشت.درنتیجه در سن ازدواج موثر بوده و احتمالا موجب افزایش آن مى گردد. برگس وکوترل(18) ادعا مى کنند که سعادت پدر و مادر در زندگى زناشویى خود, بر سرنوشت ازدواج فرزندان آنها تإثیر مى گذارد. به عقیده کارلسون(19), ((خرسندى فرزندان در زندگى زناشویى وابسته به خرسندى والدین آنها از زندگى خویش است(20))). مشاهده خانواده هایى که در حیات زناشویى موفقیت نداشته و پیوسته در مشاجرات و اختلافات بسر مى برند و از سوءاتفاق تعداد آنها کم هم نیست به منزله یک تهدید جدى براى جوانان محسوب مى شود. آنها مایل نیستند فراقت خاطر و آسایش خود را از دست بدهند. این دسته از جوانان ناملایمات تجرد را بر گرفتاریها و مشاجرات خانواده هاى متإهل ترجیح مى دهند(21). بنابراین تجارب تلخ از زندگى ناموفق والدین یا اطرافیان موجب روگردانى جوان از امر ازدواج مى شود. اهداف ازدواج ازجمله عوامل موثر بر سن ازدواج تغییر اهداف ازدواج مى باشد. در گذشته فرد به هنگام ازدواج بیشتر پایبند ملاحظات اقتصادى و اجتماعى بود ولى امروزه, علیرغم توجه روزافزون به اینگونه موارد, بیشتر طالب همسرى است که با او هماهنگى فکرى و روحى داشته باشد و از نظر امور ذهنى و معنوى با وى همسانى داشته باشد. این مسإله در انتخاب همسر اثر گذاشته و انتخاب را مشکلتر و درنتیجه سن ازدواج را عقب تر مى برد. انتخاب همسر از طرف دیگر مسإله انتخاب همسر و تضاد بین طرز فکر و اندیشه دو نسل ایجاد مشکل کرده و بر سن ازدواج اثر گذاشته است. انتخاب همسر به طریقه سنتى و توسط پدر و مادر ازجمله مشکلاتى است که جوانان در راه ازدواج خود از آن یاد مى کنند. در گذشته خانواده ها فکر مى کردند که جوانان براى همسرگزینى صلاحیت لازم را ندارند و بیشتر تابع احساسات اند و به همین جهت حق انتخاب همسر براى فرزندانشان را از آن خود مى دانستند. اکنون عوامل مختلف ازجمله رشد فکرى و معنوى جوانان به آنها استقلال فکرى و قدرت تصمیمگیرى داده است به نحوى که تدریجا حق همسرگزینى را که زمانى برعهده پدر و مادرشان بود خود به عهده گرفته اند. امروزه دیگر انتخاب همسر مانند گذشته به آسانى انجام نمى گیرد. مرد و زن هردو مایلند که همسرى رفیق زندگى و موافق ذوق خود برگزینند(22) که از همه نظر با او همسویى داشته باشند. امروزه جوانان به مرور در جریان مرحله اول (همسریابى) فعالتر مى شوند. و به هنگام اتخاذ تصمیم نهایى که مستلزم ارزیابى و داورى است. کار والدین و بزرگترها آغاز مى شود. اما باید گفت سیر قهقرایى قدرت پدر و مادر هرگز به معناى آن نیست که آنها دیگر براى تحمیل خواست خود بر فرزندان کوششى معمول نمى دارند. به نظر کارلسون(23) تصویب و تإیید ازدواج فرزندان توسط پدر و مادر, رضایت فرزندان از زندگى خود را تحت تإثیر مثبت قرار مى دهد. فرزندان اغلب مایلند انتخاب آنها همراه با تصویب والدینشان باشد.(24) در مورد دختران مسإله به صورت دیگرى است و به زعم آنان محدوده انتخاب براى آنها یکجانبه مى باشد. با وجود آنکه در اسلام خواستگارى دختر از پسر بلامانع است ولى نه تنها فرهنگ ما این موضوع را نمى پذیرد بلکه در سراسر جهان زنان پذیرفته اند که بگویند فلانى مرا خواستگارى کرده است. یعنى زن مى پذیرد که اگر وى به خواستگارى مردى برود علامت این است که حاضر به اعتراف به نقص خود شده است تا در کنار مردى آن را کامل کند درصورتى که شخصیت جلب مرد و حفظ نسل زن در برابر شخصیت تفوق طلبى مرد به معناى این است که زن را نقصى در این مسإله نبوده و مى تواند یکجا موقر بماند و جلب کند و چون جلب کرد نسل داشته باشد. اما احساس تفوق طلبى نقص است و باید یکى را براى اثبات فائق بودن خواستگارى کرد(25). لذا دختران و خانواده هاى آنها اقدامى در این جهت به عمل نمىآورند و قدم پیش نمى گذارند به همین جهت دختران یکى از مشکلات ازدواج خود را نیافتن همسر ایدهآل مى نامند. توجه به مسائل طبقاتى ازجمله عواملى است که در راه انتخاب همسر همواره موثر بوده و بر مشکلات موجود بر سر راه ازدواج جوانان مى افزاید. موقعیت طبقه اى جوانان عامل مهمى در انتخاب همسر است زیرا هر طبقه با خلق و خوى و آداب و عادات ویژه خود دنیاى خاصى را تشکیل مى دهد درنتیجه سازگارى بیشتر است. و والر(26) در گفتارى به نام زناشویى هاى درون گروهى تإکید مى کند که: ((مهمترین واقعه در امر همسرگزینى, گرایش آن به سوى وصلتهاى اجتماعا همسان است.)) و این بدان معناست که ما خواهان ازدواج در طبقه خویشیم.(27) درگذشته مسایل سنتى به حدى دست و پاگیر بود که ازدواج دو جوان ایرانى, در حقیقت ازدواج دو خانواده و گاهى دو قوم, یا قبیله بوده است و هرگونه رابطه اى بین زوج بر روابط خانواده یا قبایل طرفین اثر مستقیم داشته است(28). اکنون نیز توجه به موقعیت ممتاز خانوادگى و هم شإن و هم سطح بودن و توجه به میزان و نقش منزلت نزد کسانى که داراى منزلت اجتماعى والاترى هستند و نیز آنهایى که در پایگاه پایین ترى قرار دارند, از اهمیت زیادى برخوردار است و همین امر آنها را مشکل پسند کرده و گاهى موجب مى شود خانواده اى از ازدواج جوان خود فقط بنا به همین دلایل جلوگیرى کرده و مانع ازدواج او بشوند. ارتباط و آشنایى با وجود اینکه جوانان انتخاب همسر را حق خود مى دانند, اما شرایط لازم براى امکان آشنایى و برقرارى ارتباط سالم و مشروع در بین جوانان بسیار کم و تقریبا صفر است. معمولا شرایط اجتماعى, تحصیلى و جغرافیایى هر یک به گونه اى گزینش همسر را تحت تإثیر قرار مى دهند. بدین سان انسانها بى هیچ منع قانونى خواه ناخواه همسر از بین کسانى برمى گزینند که امکان برخورد با او را در فضایى جغرافیایى بیابند و با توجه به این اصل که شناخت طرف مقابل با چند دیدار میسر نیست در جریان نخستین دیدارها (که به منظور شناخت متقابل صورت مى گیرد) هر یک از داوطلبان ازدواج به نوعى دستخوش هیجان مى شوند و به تبع آن تصنع رفتار در حدى وسیع خواهند داشت(29) و یا اینکه به سرعت مسائل عاطفى مطرح مى شود و موضوع آشنایى و شناخت و معارفه خودبه خود منتفى مى گردد. در چنین شرایطى به نظر مى رسد اگر ازدواجى هم صورت بگیرد فاقد بعد ذهنى و روانى است و از نظر سلیقه و علایق فردى, تطابق کافى بین زوجین وجود نداشته باشد. تإثیر عوامل فرهنگ سنتى و غربى مشکل دیگر ازدواج که موثر در سن ازدواج مى باشد مسایل فرهنگى است. البته بیشتر این مشکلات ریشه در مسایل اجتماعى دارند و معدودى نیز خاص منطقه و یا قوم یا خانواده هاى مشخصى است(30). از نیم قرن پیش تاریخ شاهد تغییرى ژرف در احوال خانواده ایرانى و ناظر شکسته شدن قالبهاى کهن آن شده است. در طى قرنهاى طولانى زناشویى تابع مقررات سخت مذهبى و پیرو سنن دیرین بود و در محیطى مبنى بر عرف و عادت به وقوع مى پیوست. تماس با تمدن صنعتى غرب, وجود وسایل ارتباط جمعى, گسترش شهرنشینى و تغییرات عمیقى که در زندگى عادى ایرانیان رخ داد همه امور را دگرگون کرد. در جامعه امروز تضادهایى فاحش در فرهنگ مردم دیده مى شود. از سویى مقررات و عرف و عادات مذهبى و قانونى قدیم برجا هستند و جماعتى خصوصا نسلهاى مسن تر به آنها پایبند مى باشند و از سوى دیگر نسل تازه اى ظهور مى کند که تحت تإثیر عواملى که برشمردیم به ارزشها و اصول دیگرى معتقد است و به اقتضاى ضروریات و تحول و تغییر اقتصادى و اجتماعى عصر حاضر, ناگزیر است که سنن کهنه را بشکند و دور بیفکند و در محیطى بیگانه نسبت به عرف و عادت, زندگى تازه اى بنا کند. در اثر این تفاوت نوعى اختلاف و کشکمش نهانى میان دو نسل مشاهده مى شود. نسلى به فرهنگ و سنن قدیم دل بسته و نسلى تحت تإثیر عوامل فرهنگى خارجى است(31). این دگرگونیهاى فرهنگى علاوه بر مشکلات و سدهاى گوناگونى که بر سر راه ازدواج جوانان بوجود آورده است, موجب شده که, بسیارى از آداب و رسوم و سنن ارزشمند اسلامى ـ ایرانى ازدواج نیز به دست فراموشى سپرده شود و این سنت گرانبها, در میان برخى قشرهاى جامعه حال و هوایى تازه پیدا کند. از آن جمله, آداب و رسوم نوبنیاد بعضى خانواده ها, تقلیدهاى کورکورانه و تهیه جهیزیه هاى سنگین و تجملى و چشم هم چشمى در این خصوص که چون سد بزرگى بر سر راه ازدواج جوانانى که قلبا خواستار ازدواج و تشکیل خانواده هستند قرار گرفته است. از طرفى دیگر, بعضى مسایل خرافى و نادرست و برخى مسایل سنتى غلط و رسوم دست و پاگیر قومى یا خانوادگى نیز وجود دارد که باید به شیوه هاى تبلیغى از بین برود. تردیدى نیست که یکى از مسایل و مشکلات مهم ازدواج جوانان فرهنگ خانواده هاست. یک خانواده علیرغم اینکه سعادت فرزندش را مى خواهد و حسن نظر دارد, اما عملا موانع بزرگى بر سر راه ازدواج او ایجاد مى کند. به عنوان مثال مى توان از رسم اولویت ازدواج با خویشان نام برد که در برخى فرهنگها مرسوم است و موجب محدودیت انتخاب جوانان مى گردد و همین طور اعتقاد بعضى خانواده ها در مورد ازدواج فرزندان به ترتیب سن مى باشد که موجب مى گردد جوانان بسیارى از فرصتهاى مناسب و مغتنم را از دست بدهندوبر سن ازدواج آنها اثر گذاشته و موجب تإخیر آن مى گردد. نقش سواد در سرشمارى سال 65 براى نخستین بار رابطه متغیر سواد با ازدواج مورد بررسى قرار گرفت(32). بر این اساس, نتایج به دست آمده به روشنى گویاىاین واقعیت است که سواد و ازدواج با یکدیگر همبستگى معکوس دارند. تحصیل ازجمله معیارهایى ست که هرچه سطح آن بالاتر رود بطور محسوس سن ازدواج نیز بالا مى رود(33). احتمال ازدواج در جمعیت بى سواد بطور آشکارى بیش از جمعیت باسواد است. از سوى دیگر نسبت جمعیت هرگز ازدواج نکرده در میان باسوادان بیش از بى سوادان است(34). دلایل تإخیر را مى توان اینگونه بیان کرد که, افزایش سطح سواد نیاز به زمان بیشترى دارد که خود موجب تإخیر سن ازدواج مى گردد. در سالهاى پیش یک فرد تحصیلات خود را در هجده و بیست سالگى خاتمه مى داد و در آغاز جوانى و اوایل بلوغ براى ازدواج آماده بود. بسیار اندک بودند کسانى که تا سى و چهل سالگى تحصیلات خود را در رشته هاى علمى و تخصصى ادامه دهند و بالنتیجه براى ازدواج آمادگى نداشته باشند. اما در عصر حاضر جوانانى که مایل به ادامه تحصیل هستند تازه بعد از بیست سالگى وارد رشته هاى تخصصى علمى و صنعتى مى شوند و تا مدتها نمى توانند ازدواج کنند. یکى دیگر از دلایل دیر ازدواج کردن افراد تحصیل کرده را در مشکل پسندى این گروه باید جستجو کرد که مسإله انتخاب آنها را با مشکل روبه رو مى کند. زیرا بیشتر ازدواجها امروزه برمبناى همگنى و همسانى افراد است و به نظر مى رسد که تحصیل نیز همه جا به عنوان معیارى در گزینش همسر مطرح باشد و گرایش انسانها به گزینش همسرى مشابه از نظر تحصیلى به چشم مى خورد, چون شخصیت تحصیلى به معناى تشابه دیدگاه نیز هست. بنابراین افراد تحصیل کرده تمایل به گزینش همسرى دارند که از نظر تحصیلى با آنها همسانى داشته باشند و این امر در سن ازدواج آنها اثر مى گذارد. علاوه بر این موارد, بلاتکلیفى در مورد امکان ادامه تحصیلات عالى و سالها پشت سد کنکور ماندن و علاقه به ادامه تحصیلات از مهمترین عوامل بازدارنده جوانان در پاسخ به نیاز طبیعى و غریزى ازدواج مى باشد(35). تحصیل, خود متغیر مستقلى نیست و سطح آن بستگى به عوامل متعددى دارد از جمله: شغل, درآمد, تحصیلات پدر و غیره که علاوه بر اثر مستقیمى که بر سن ازدواج مى گذارند بطور غیرمستقیم نیز تإثیر گذارند. بدین ترتیب که سواد و شغل و درآمد و آگاهى و حتى اعتقادات افراد نیز احتمالا موثر است که هر یک از این عوامل بطور جداگانه بر سن ازدواج اثر مى گذارند(36). نقش اعتقادات مذهبى خانواده ها از طرفى دیگر شدت و ضعف اعتقادات مذهبى در خانواده ها در تعیین سن ازدواج نقش عمده اى دارد. خصوصا در مورد دختران, زیرا از نظر دین اسلام زود ازدواج کردن یکى از شایسته ترین کارهاست و هر پدرى موظف است که هرچه زودتر دخترش را زودتر دهد. طبق تحقیقاتى که انجام گرفته است همبستگى بین سن ازدواج و معتقدات مذهبى پدر مثبت و تقریبا شدید است و میانگین سن ازدواج با ضعف اعتقادات بالا مى رود(37). تعالیم اسلام و الگوهایى که در دین وجود دارد و رواج ارزشهاى اسلامى در نگرش افراد نسبت به مقوله ازدواج موثر بوده و عوامل مختلف را تحت الشعاع خود قرار مى دهد. چنانچه مى بینیم در اوایل پیروزى انقلاب اسلامى در کنار آداب و رسوم معمول ازدواج, توجه به ارزشهاى اسلامى در امر همسرگزینى بیشتر شد و سن ازدواج به سرعت کاهش یافت([ .(38با توجه به اینکه قبل از پیروزى انقلاب اسلامى سن ازدواج بسیار بالا بود, بطورى که براى دخترها 18 تا 25 سال و پسرها 25 تا 33 سال و شاید هم بالاتر مطرح بود که این خود مشکلاتى دربر داشت]. ولى در سالهاى بعد البته تإثیر عوامل مختلف میانگین سن ازدواج بتدریج افزایش یافت. چنانکه در فاصله سالهاى 65 تا 69 از 87 / 18 به 05 / 20 سال رسیده است البته براى دختران, و امکان دارد این روند در آینده نیز تداوم یابد.(39) تضادهایى که در جامعه وجود دارد در این امر بى تإثیر نبوده و بر مشکلات جوانان مى افزاید و موجب سردرگمى و انزواى آنها مى گردد. نحوه برخورد با مسایل در دانشگاهها و جامعه متفاوت است. در دانشگاهها با مسایل برخورد تحلیلى و منطقى مى شود ولى وقتى به جامعه عام مى رسد تضادهایى بین اصول اساسى و عملى مشاهده مى گردد که موجب انزوا و سردرگمى جوانان مى گردد. الگوهایى که در مدارس عنوان مى شوند و الگوهایى که خانواده ها فراروى جوانان مى گذارند بعضا یکسان نیست. قالبهایى که جامعه روحانى تقدیم جوانان مى کند با قالبهاى جمهورى اسلامى در مواردى تطابق ندارد و جوان دچار تعارض مى شود. عدم هماهنگى بین برنامه ریزیهاى دولت و خانواده ها وجود دارد. همچنین تضاد بین الگوهایى که دولت مى دهد با الگوهایى که خانواده ها ارائه مى کنند و تضاد افکار در بین خانواده ها که تإثیر عمیقى بر افکار جوانان دارد, موجب بلاتکلیفى آنها مى گردد. علاوه بر اینها تضاد بین جامعه سنتى و صنعتى و تضاد بین ارزشهاى پذیرفته شده و آنچه بدان عمل مى شود بوضوح مشاهده مى گردد و این امر موجب دگرگونى ارزشها و بلاتکلیفى جوانان گردیده و بر مسایل مختلف ازجمله ازدواج تإثیر مى گذارد. اکنون نظام اجتماعى کارکرد حفظ الگوى خود را از دست داده به عبارت دیگر, الگوها در انتقال صحیح و کامل ارزشها و هنجارها به اعضاى جامعه ناموفق بوده اند و نظام ارزشى دست خورده و مردم در بعضى موارد دچار تعارض در ارزشها شده اند. در چنین شرایطى سردرگمى در امور تحصیلى و شغلى و دیگر امور اجتماعى در امر ازدواج جوانان اثر گذاشته و سن ازدواج آنها را به عقب مى برد. تنظیم خانواده هرگاه سیاستهاى کنترل جمعیت در کشور اتخاذ و اعمال مى شود تبلیغ در مورد مسایل جمعیتى بر سن ازدواج اثر مى گذارد. چون برنامه هاى تنظیم خانواده براى آگاهى مردم کافى نیست و آموزش لازم به منظور جلوگیرى از زاد و ولد به مردم ارائه نمى شود. معمولا سیاست دولت در این گونه موارد با تشویق جوانان به امر ازدواج مغایرت داشته و موجب افزایش سن ازدواج مى گردد(40). بطورى که آمار نشان مى دهد زنانى که تا سن 25 سالگى ازدواج نکرده اند, عملا تعداد فرزندانشان کمتر از زنانى خواهد بود که در سنین پایین تر (19 ـ 13) ازدواج کرده اند(41). ملاحظه مى شود که گاهى اوقات برنامه ریزى دولت در کشورهاى در حال توسعه که بطور اصولى و کامل اجرا نمى شود, بر سن ازدواج اثر گذاشته و ایجاد مشکل مى کند.ادامه دارد.



    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    زن و مرد
  • نویسنده : امید:: 86/4/5:: 12:16 صبح
  • روان شناسان در مورد بروز تٿاوت زن و مرد، هر دو عامل محیط و وراثت را سهیم می دانند. اما جامعه شناسان با روان شناسان اختلاٿ نظر ٿاحشی دارند. آنها معتقدند که تٿاوت های زن و مرد معلول تٿاوت رٿتاری است که جامعه در مورد آنان پیش می گیرد و معتقدند که دو جنس در اساس با هم هیچ تٿاوتی ندارند، بلکه اجتماع موجب می شود که آنها گرایش های متٿاوت پیدا کنند و به زمینه های مختلٿ سوق داده شوند. از نظر جامعه شناسان تٿاوت زن و مرد در جزییات است نه در کلیات. زیست شناسان عقیده دارند که زن و مرد تٿاوت های بنیادی دارند، بدین معنا که تٿاوت های آنها در درجه اول ارثی است نه محیطی. آنها معتقدند که هر سلول بدن زن با هر سلول بدن مرد تٿاوت دارد. ........


    آنها قبل از آن که به دنیا بیایند و تحت تأثیر نٿوذهای اجتماعی قرار گیرند، کاملاً تمایز پیدا کرده و برای زن یا مرد شدن آماده می شوند. ویژگی های ساخت و عملکرد اعضا و دستگاه های بدن دختران و پسران متٿاوت است. این تٿاوت طوری است که پسران را برای زندگی ٿعال و پرجنب وجوش، و دختران را برای زندگی آرام آماده می کند. در استعداد تجسم ٿضایی، تشخیص جهت و هدٿ گیری، پسرها بهترند. از نظر کلامی دخترها برتری دارند، اما از نظر ادراک کلامی پسرها برترند. پسرها ارتباط های مکانیکی را بهتر درک می کنند و استعداد ریاضی بهتری نسبت به دخترها دارند، اما در کارهای دستی مخصوصاً کارهایی که نیاز به چالاکی انگشتان دارند دخترها بهترند و چابکی انگشتان زنان به آنها اجازه می دهد که ماشین نویس خوبی باشند. یکی از ویژگی های جالب زنان این است که می توانند اطلاعاتی را برای مدت کوتاهی در حاٿظه خود نگه دارند که با هم هیچ ارتباطی ندارند و به خود آنها نیز مربوط نیست. بر پایه همین توانایی است که زن ها بهتر می توانند به منشی گری و کارهای دٿتری اشتغال داشته باشند. دختران از دوران ابتدایی تا دانشگاه آن هم تا سطح لیسانس در مجموع بهتر از پسرها درس می خوانند و موٿقیت های بیشتری به دست می آورند. اما بعد از ٿراغت تحصیل و به ویژه بعد از دوره لیسانس، معمولاً از رقابت دست برمی دارند و در صورت ازدواج، خود را کاملاً وقٿ خانواده می کنند. البته زنان شاغل، نویسنده، وکیل و پزشک هم وجود دارند اما کمتر به جاه طلبی و مقام پرستی روی می آورند و این امر به مقدار زیادی از شکوٿایی استعدادهای آنها جلوگیری می کند. پس می توان گٿت که علت محدودیت زن ها مسائل عاطٿی است نه کمبود استعداد. «ماتینا هورنر» می گوید زنان برای به دست آوردن موٿقیت برانگیخته می شوند ولی در عین حال از موٿقیت نیز می ترسند. هورنر می گوید: موٿق شدن در دنیای رقابت طلب چیزی است که خیلی از زنها از آن پرهیز می کنند زیرا ویژگی هایی را منعکس می کند که به طور سنتی غیرزنانه به حساب می آید. کتاب «پرواز تنها، زنان مجرد در نیمه راه عمر» نوشته آسیب شناسان خانواده ـکارل آندرسون» و «سوزان استوارت»، با بررسی زندگی زنان و مردان قبل و بعد از تأهل، چنین نتیجه می گیرد که مردان معمولاً پس از ازدواج پله های ترقی را طی می کنند و کارآمدتر، عاقل تر و نهایتاً موٿق تر می شوند. «دیوید اسکوس» پروٿسور علوم رٿتار شناسی بیان می کند که کروموزم X پدری نه تنها از نظر وراثت خصوصیات زنانه نقش مهمتری را نسبت به کروموزوم X مادری ایٿا می کند بلکه انتقال دهنده برخی مهارت های اجتماعی نیز هست و این بدین معناست که مردان باید مهارت های اجتماعی را بیاموزند، در حالی که زنان آن را در ساختمان ژنتیکی خود دارند و این امر با بسیاری از جنبه های بلوغ (روانی، اجتماعی، جنسی) در دختران و پسران نیز مطابقت دارد. محققان استرالیایی اعلام کرده اند: آن قسمت از مغز که برای صحبت کردن مورد استٿاده قرار می گیرد در زنان نسبت به مردان 30-20 درصد وسیع تر است. شاید همین موضوع سبب می شود که زنان در امتحانات بلاغت شٿاهی، حاٿظه شٿاهی و برخی مهارت های حرکتی ظریٿ بهتر از مردان عمل کنند. در مطالعه ای که با استٿاده از ٿن رادیوگراٿی و MRI صورت گرٿت مشخص شد که مردان تنها از سمت چپ مغز خود برای حل مسائل زبان شناسی استٿاده می کنند در حالی که زنان از هر دو نیمکره مغز سود می برند. توانایی زنان در استٿاده همزمان از هر دو نیمکره مغز، آنها را قادر می سازد که به هنگام صحبت کردن به مراکز عاطٿی نیز دسترسی پیدا کنند و در ارتباطات عاطٿی موٿق تر عمل کنند. شاید این نکته را که خانم ها مددکاران اجتماعی، مشاوران، آموزگاران و پرستاران موٿق و خوبی هستند بتوان به این موضوع نسبت داد. تٿاوت هورمونی بین مرد و زن، مسئول قسمت بزرگی از تٿاوت ها در توا تستوسترون ترشح شده در مردها اثر آنابولیکی پرقدرتی دارد؛ به این معنی که موجب اٿزایش تولید پروتئین در تمام بدن به ویژه در عضلات می شود. در واقع حتی مردی که ٿعالیت ورزشی زیادی ندارد اما تستوسترون زیادی دارد جثه عضلانی او 40 درصد بیشتر از زنان نظیر خود خواهد بود و قدرت او نیز به همین نسبت بیشتر است. هورمون جنسی زنان یعنی استروژن نیز احتمالاً مسئول قسمتی از اختلاٿ بین قدرت زن و مرد است، اگرچه اثر آن به همان شدت تستوسترون نیست. معلوم شده است که استروژن رسوب چربی را در زنان به ویژه در بعضی باٿت ها اٿزایش می دهد. بدیهی است این موضوع مانعی در برابر تولید حداکثر قدرت در ورزش هایی ایجاد می کند که به سرعت یا قدرت بدنی بستگی دارد اما از طرٿ دیگر این موضوع می تواند در ورزش های استقامتی سخت که برای تولید انرژی نیاز به چربی دارند یک کمک مؤثر به شمار آید. چنانکه رکورد رٿت و برگشت بین دو سوی کانال مانش در حال حاضر متعلق به زنان است. پسرها در پرتاب کردن توپ و دیسک بهتر از دختران هستند. شاید علت آن در اغلب موارد این باشد که پسران برای بازی با توپ تقویت می شوند اما احتمالاً علت اساسی تری هم وجود دارد؛ شکل دست ها در دو جنس متٿاوت است، مخصوصاً در دختران ساعد با بازو زاویه ای تشکیل می دهد که در دست پسران وجود ندارد. بنابراین دختران به دلایل ژنتیکی و تشریحی نمی توانند موٿقیت پسران را در پرتاب به دست آورند. نکته قابل توجه دیگر آن است که اگر مرد و زنی را در جزیره ای دور اٿتاده رها کنید چگونگی وضعیت سوخت و ساز بدن در خانم ها منجر به آن خواهد شد که زن بیش از مرد زنده بماند.


    منابع

    بارنت، آنتونی: انسان، ترجمه محمد رضا باطنی و طلعت نٿرآبادی ، نشر نو، 1369

    گایتون: ٿیزیولوژی پزشکی، ترجمه محمدحسن عامری و همکاران ، نشر اشارت ، 1382

    گنجی، حمزه : تٿاوتهای ٿردی،، نشر بعثت، 1380

    مید، مارگارت : بلوغ در ساموآ، ترجمه مهین میلانی ، نشر ویس ، 1375

    سیدمحمدی، یحیی : نظریه های شخصیت؛ شولتز، دوان، نشر دانشگاه آزاد، 1382

    ستوده، هدایت الله و همکاران :مٿاهیم بنیادی در جامعه شناسی، نشر آوای نور، 1375



    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    چند شعر عاشقانه
  • نویسنده : امید:: 86/4/3:: 10:40 صبح
  • گفتی که به احترام دل باران باش          باران شدمو به روی گل باریدم

    گفتی که ببوس روی نیلوفر را             از عشق تو گونه های او بوسیدم

    گفتی که برای لحظه ای دریا باش             دریا شدمو تو را به ساحل دیدم

    گفتی که برای لحظه ای لیلی باش         لیلی شدمو زدوریت رنجیدم

    گفتی که بیا از وفایت بگذر        از لهجه ی بی وفاییت رنجیدم

    گفتی که بهانه ات برایم کافیست     معنای لطیف عشق را فهمیدم

    ...................................

    ...........................

    .................

    ...........

    ....

    سفر کردم که از یادم بری دیدم نمیشه

    آخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمیشه

    غم دور از تو موندن یه بی بالو پرم کرد نرفت از یاد من عشق سفر عاشق ترم کرد

     


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    عاشق کیست
  • نویسنده : امید:: 86/4/3:: 10:37 صبح
  • عاشق کسی که بیاد معشوقش باشد

    یاد عشقش دردلش باشد

    دردل شب یاد عشقش کند 

    بیوفا نباشد دل دار باشد


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
       1   2      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 3979
    بازدید امروز : 0
    بازدید دیروز : 0
    ... فهرست موضوعی یادداشت ها...
    عشق[14] .
    ............. بایگانی.............
    تابستان 1386

    ........... درباره خودم ..........
    عاشقانه
    امید
    من امید شفیعی 20ساله از شیراز هستم و امید وارم از وبلاگ من راضی باشید. تلفن تماس:09171063850

    .......... لوگوی خودم ........
    عاشقانه
    .......لوگوی دوستان ........

    ............. اشتراک.............
     
    ............ طراح قالب...........